مفهوم سبک زندگی متاثر از عناصری چون ارزش، باور، نگرش، هویت و فرهنگ مصرفی است؛ از این رو طراحی مبلمان که با فرهنگ مصرفی جامعه ارتباط نزدیکی دارد.زیستن در محیطی که کمک به بهبود آسایش و در پس آن خلق آرامشی نسبی از وظایف معماری می باشد.

 

 

 

 

در این ارتباط بین محیط و انسان مبلمان نقش بسزایی را ایفا می کند که با در نظر گرفتن طرح آرگونامیک بدن انسان و متریال مناسب و بر اساس نیاز مشتری سبک محیط و نیاز مشتری می توان به طراحی متناسب دست یافت که به صورت خلاصه به موارد زیر ی توان پرداخت

 

 

 

 

  • طراحی مبلمان بر اساس طرح آرگونامیک بدن انسان

با توجه به این موضوع که امروزه افراد مدت زیادی از زمان خود را به استراحت بر روی مبلمان میپردازند. به همین دلیل استاندارد بودن آن از اهمیت بالایی برخوردار است. اصل آرگونامیک به معنی رعایت استاندارد های لازم می باشد به طوری که طراحی دقیقا مطابق اسکلت بندی انسان انجام گیرد، یعنی با نشستن بر روی مبل هیچ فشاری به نواحی مختلف بدن وارد نشود.

  • اصل طرحی مبلمان بر اساس نیاز مشتری

یکی از مهم ترین اصولی که در طراحی مبلمان باید به آن توجه شود، نیاز و درخواست مشتری می باشد. اکثریت طرح های مبلمان مثل مبلمان ال شکل، مبل های تاشو، مبل های کم جا و …همگی بر طبق نیاز مشتریان مثل در اختیار داشتن فضای کم، با توجه به سلیقه و انواع سبک های دکوراسیون از جمله مدرن، سنتی و … طراحی شده اند. (اسکیس مبل – اسکیس مبلمان)

 

 

  • طراحی بر اساس کاربرد

همانطور که از نامش مشخص است، در این بخش طراحی مبلمان بر اساس کاربرد و کاربری آن انجام میگیرد. طراحی مبلمان بر اساس کاربرد نیز در بر گیرنده زیر شاخه هایی مثل سبک های مختلف مبلمان، طراحی رنگ و مدل و …می باشد. در این قسمت طراح با در نظر گرفتن کاربرد و سبک دکوراسیون طراحی مبلمان را به انجام میرساند. در رابطه با طرح و رنگ های متفاوت نیز میتوان به استفاده از انواع کوسن با روکش های متفاوت و …اشاره نمود.

 

طراحی مبلمان اصول و مبانی اولیه  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

(شیطان به شیطان دید‌ام)

در بندها بس بندیان ، انسان به انسان دیده ام
از حکم بر تا حکمران، حیوان به حیوان دیده ام

در مکر او در فکر این ، در شکر او در ذکر این
از حاجیان تا ناجیان ، شیطان به شیطان دیده ام

دیدی اگر بی‌خانمان، از هر تباری صد جوان
من پیرهای ناتوان ، دربان به دربان دیده ام

ای روزگار دل شکن ، هر دم مرا سنگی مزن
من سنگ‌ها در لقمه نان، دندان به دندان دیده ام

آن کس که شد خصم ستم، نوبت بر او چون زد رقم
تیغ زبانش خون چکان، فرمان به فرمان دیده ام

از خود رجز خوانی مکن ، تصویر گردانی مکن
من گردن گردن‌کشان، رسمان به رسمان دیده ام

در مروه گر جویی صفا ، از کاروان ها شو جدا
من مستی این اشتران، کوهان به کوهان دیده ام

چون از تو برگردد زمان ، وای از نگاه دوستان
من صیقل این ناصحان، سوهان به سوهان دیده ام

شرح ستم بس خوانده‌ام ، آتش به آتش مانده ام
من اشک چشم کودکان ، دامن به دامان دیده ام

از این کله تا آن کله ، فرقی ندارد شیخ و شه
من پاسدار و پاسبان ، ایران به ایران دیده ام

ماتم چه گویم زین وطن ، کز برگ برگ این چمن
من خون چشم شاعران، دیوان به دیوان دیده ام

چکّش به فرق من مزن ، ای صبر پولادین من
من ضربت پتک زمان ، سندان به سندان دیده ام

تکفیر کن ، تکبیر گو ، تزویر کن ، تزویر جو
من امر و نهی این و آن بهتان به بهتان دیده ام

 

رحیم معینی کرمانشاهی

 

ادبیات پایداری معاصر ایران را به سه دوره مشروطیت، عصر پهلوی و روزگار انقلاب اسلامی تقسیم کرده اند.

یکی از پیشروان ادبیات پایداری معاصر، میرزا محمدصادق ادیب الممالک فراهانی، شاعر، ادیب و روزنامه نگار دوران مشروطه، است که بن مایه های ادبیات پایداری در اشعار سیاسی و اجتماعی وی دیده می شود. این پژوهش با ذکر مختصری از زندگی و احوال ادیب الممالک، به بن مایه های ادبیات مقاومت در اشعار وی، چون وطن دوستی، ظلم ستیزی، ابراز انزجار از دشمن، دعوت به اتحاد ملی، غیرت اسلامی، حق طلبی، مرثیه بر شهدای راه آزادی، ستایش از آزادی و مشروطه و مضامینی از این دست پرداخته است. نوع بیان ادیب الممالک برای بازگویی این مضامین، به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم است. بیان غیرمستقیم وی نیز به دو دسته حکایت ها و داستان های تمثیلی و سمبل ها و استعارات منفرد درباره موضوعاتی چون ایران، استبداد و استعمار، مشروطه و مستبدان و مشروطه خواهان دروغین قابل تقسیم است. از طریق بن مایه ها و تحلیل آنها در اشعار وی، می توان سیر تفکر، نمودهای آن و گستره اندیشه پایداری را در حوزه جغرافیایی ایران عهد مشروطه و حوزه اندیشگانی شاعران آن عهد، بررسی کرد.
.

.
.

 

 

 

شاید اولین مواجهه بسیاری از طرفداران بهمنی از ترانه حبیب باشد .

محمدعلی بهمنی (زادهٔ ۲۷ فروردین ۱۳۲۱) شاعر و غزل‌سرای ایرانی است که در باره نحوه تولد خو را چنین روایت می کند.

دو ماه به زمان تولّدم باقی‌مانده بود، که برادرم در دزفول بیمار می‌شود. خانواده هم از این فرصت استفاده می‌کنند تا به عیادتش بروند. این است که در قطار به‌دنیا آمدم و در شناسنامه‌ام درج شد «متولد دزفول»، چون دایی من در ثبت احوال آن منطقه بود، شناسنامه‌ام را همان زمان می‌گیرد. البتّه زیاد آنجا نبودم، همان زمان ۱۰ روز یا یک‌ماه را در آنجا سپری کردیم، در اصل تهرانی هستیم. پدرم برای ده ونک و مادرم برای اوین است. در اصل ساکن خود بندرعباس بودیم. دوران کودکی را تهران، بخش شمیرانات، شهر ری، کرج و… به‌صورت پراکنده بودیم، چون پدرم شاغل در راه‌آهن بود، مأموریت‌های ایستگاهی داشتند. از سال ۱۳۵۳ به بندرعباس رفتم.».

.