اگر یک منبع نوری طبیعی یا مصنوعی را در نظر بگیریم ، امواج تابش شده از این منبع به شکل کره هایی متحد المرکزند . حال اگر انسان را مبدا سنجش قرار دهیم در آن صورت    می توان گفت که ما در مرکز امواج نوری زیستن را تجربه می کنیم.

 

همانطور که می دانیم ، موج های نوری سینوسی اند و از Tap های متوالی  ناشی از ارتعاش منبع مرتعش – در اینجا ،منبع نور- ایجاد می شوند. بنابراین ما از این Tap ها ( آشفتگی های دوار)مجموعه هایی  را-  یعنی تجسمات ذهنی-  می سازیم.

 

تماشای تصاویری که چشم از این مجموعه دریافت میکند و شرکت در ساخت آنها  مبنای خلاقیت بصری است. اما باید توجه داشت که میان آنچه چشم می بیند و آنچه مغز ادراک     می کند ، تفاوت بسیار حاکم است.

 

آنچه ما از فیزیولوژی چشم آدمی دانسته ایم این است که چشمان او تنها ابزار عبور امواج نوری از عدسی چشم و تابش آن به پرده شبکیه هستند . از آنجا به بعد تمام آن چیزی که رخ می دهد فراشدی است که توسط مغز  صورت   می گیرد و جهان رویت شده را برای انسان قابل ادراک می سازد.

 

به این  اعتبارهر فرم در فاصله x متری از چشم ناظر با کنش دیدن –ادراک  است که بدست می آید . اما از آنجاییکه بین کنش دیدن و درک کردن فاصله زمانی بی نهایت کوچک است . مغز آن را نادیده می گیرد.

 

بنابراین بین نگاه کردن به یک فرم و درک آن هیچ فاصله زمانی که بتوان آن را ( با فرض اندازه گیری) حس کرد وجود ندارد . اما این ادراک از کجا می آید ؟

پاسخ به همین پرسش را نیز باید در مغز جستجو کرد . مغز است که تجسم می کند حتی اگر چشم ها بسته باشند . اما پیش از آن باید چیزی برای دیدن وجود داشته باشد و چشمی که آنرا ببیند .  بنابراین به نظر می رسد که  یک بار دیدن برای ادراک کافی باشد.

 

عجالتا از آنچه که گفته شد می توان چنین نتیجه گیری کرد که تصویردیدن و تصور کردن در هم تنیده اند و هر یک دیگری را می سازند بنا براین می توان آن را تجربه تجسمی تصویر نامید یعنی کاری که گئورگی کپس در کتابش  زبان تصویر کرده است.

 

او بر این باور است که تصاویر تجسمی در نتیجه کنش متقابل نیروهایی به وجود می آیند که هر یک  میدان های مربوط به خود را دارند (  منظور کپس دقیقا پدیده ای است که در فیزیک الکترومغناطیس با آن طرفیم یعنی نیروهای ناشی از میدان های الکتریکی ومغناطیسی .) وحضور این نیروها را به  وجود خود مشروط می سازند.

از طرف دیگر تجربه تصاویر تجسمی کلیت دارد. یعنی کنش های آنها به وسیله بخش های منفردشان تعین نمی پذیرد بلکه برعکس ، این بخش های منفرد است که  وجودشان مشروط به طبیعت ذاتی و یکپارچه تصاویر تجسمی است .

کپس در ادامه می نویسد که تجربه هر تصویر حاصل یک رشته فعل و انفعالات میان نیروهای مادی بیرونی و درونی است. نیروهای بیرونی که برمبنای میدان های مربوط به خود عمل می کنند همان منابع نورانی اند. ( منابع طبیعی یا مصنوعی ) .

نیروهای حاصل از این منابعند که چشم را بمباران می کنند و تغییراتی ( کپس ماهیت و چگونگی این تغییرات را توضیح نمی دهد ) بر روی شبکیه چشم ایجاد می کند . در نتیجه نیروهای درونی شخص ( که مغز مولد آن است) ، نیروهای بیرونی را در تناسب با خود تغییر شکل و نظم و صورت می دهند.

این همان چیزی است که از آن به فرم یاد می کنیم . این فرم بسته به هر مغز متفاوت به شکلی متفاوت ادراک می شود و بنابراین به همان اندازه که هرگونه اشتراک میان دیدن یک تصویر تجسمی – مثلا یک لکه سرخ بر صفحه سفید- امری است طبیعی ، اختلاف میان ادراک حاصل از آن نزد دو شخص متفاوت نیزطبیعی است به نحوه عملکرد مغزدر واکنش نسبت به آن بازمی گردد.

بدین اعتبار می توان گفت که هر شخص رنگ قرارداد شده سرخ را به شکلی سرخ می بیند که نیروهای درونی اش پس از مداخله و به تعادل کشاندن نیروهای بیرونی به آن      سامان می دهند و به این اعتبار هیچ  رنگ سرخی نزد دو شخص یکسان درک نمی شود.

کپس در ادامه  می نویسد که تصویر تجسمی که به مثابه تجربه ای  دینامیک ( پویا و در هر لحظه در حال تغییر) از انرژی نورانی  تلقی  شده است ، از طریق چشم تماشاگر سیستم عصبی او را نورباران می کند و فوتون های نوری بر سطح تصویر و بر روی رنگدانه های متفاوت با گستردگی های متفاوتی عمل میکنند.

طبیعت این رنگدانه ها  تاثیرات نور را به شکل رنگ و درجات آن و همچنین میزان غلظت و اشباع و حد هندسی آنها  در فضای مادی پایه گذاری می کند و در مجموع ، این عوامل هستند که لغتنامه زبان تصویر را می سازند .

نکته آخر اینکه باید توجه کرد که چون درهر تجربه عینی ، دستگاه مرجع بیرونی در زمانی بی نهایت کوچک به بخشی از دستگاه مرجع درونی تبدیل می شود تفکیک آنها از یکدیگر ساختگی  و تنها برای سهولت در فهم کارکرد آن است.

 

میدان دید

حال بیایید  و لکه دایره ای شکل سفید رنگی درون یک مستطیل سیاهرنگ  تجسم کنیم .  به دلیل آنکه هر یک از ما حداقل یک تصویر از مستطیل سیاهرنگ و دایره سفید رنگ درون آن دیده ایم ، تجسمش کاری است ساده . این تجسم ، همانطور که در سطور پیشین بدان اشاره شد نزد دو مغز متفاوت ، متفاوت است .

 

تجارب  “ولفگانگ کوهلر” روانشناس آلمانی (1967-1887) که در کتابش با عنوان “Physical Gestalten” نشان می دهد که نیروهای برخوردار از جذابیت بصری مانند :

نقطه- خط و سطح بر زمینه ای از میدان های الکتر ومغناطیسی قرار دارند ، طوری که این زمینه و میدان را هرگز نمی توان از یکدیگر جدا کرد.

بنابرآنچه گفته شد  واحدهای بصری را می توان به مثابه مجموعه  پذیرفت  و نه واحد های منفرد و منفک از هم . به عبارت دیگر ما هرگز نمی توانیم بخش هایی از یک ابژه را به طور مجزا از هم ببینیم چراکه شیوه به چشم آمدن هر بخشی از شی نه تنها به تحرک موجود در آن قسمت بلکه به موقعیت بخش های دیگر آن و از جمله زمینه وابسته است.

در مثال بالا ، تجسم دایره سفید رنگ  به واسطه اجزا تشکیل دهنده دایره، قرار گرفتن آن درون مستطیل و در نهایت زمینه ای که مستطیل در آن قرار دارد وابسته است و هیچ یک را بدون وجود دیگری نمی توان تجسم کرد.

 

بدین گونه است که

1-     کیفیت دید ابژه ها به کیفیت نوری که از آنها بازتابش می شود بستگی تام  دارد.

2-  کیفیت ادراک آن به زمینه بازمی گردد. مثلا یک مربع اندک نامنظم در یک زمینه شلخته منظم به نظر می رسد . اما همین شکل در یک زمینه همسان خود که با دقت ریاضی بالایی اندازه گیری و ترسیم شده است نامنظم نمایان خواهد شد.

3-     این کیفیت ادراک همانگونه که پیشتر از آن بحث شد از تئوری گشتالت پیروی می کند

 

بنابراین در میدان دید ، نه روشنی و اشباع از کیفیتی مطلق برخوردار است و نه هیچ مقیاس مطلقی برای بزرگی یا کوچکی – کوتاهی یا بلندی و…می توان در نظر گرفت.

خلاصه آن که به چشم آمدن هر واحد بصری- فرضا یک نقطه- به واسطه روابط پویا با میدانهای نوری پیرامونش قابل بحث و بررسی است. در این جا توجه به یک نکته ضروری است و آن این است که گستره فرم- رنگ- ارزش و میزان اشباع آن و درنهایت مقیاس های هندسی واقع بر سطح دو بعدی به طرزقیاس ناپذیری نسبت به  گستره فرم- رنگ- ارزش و میزان اشباع آن و درنهایت مقیاس های هندسی واقع در محیط پیرامون آن محدود است.

 اما از آنجاییکه تجسم آدمی نامحدود و نامتناهی است از طریق به کار گیری اصل نسبی بودن میدانهای نوری می تواند بر سطح دوبعدی تصویری خلق کند که تجسم آن توسط خود او یا ناظر دیگربا  کیهانی که قابل رویت است هماورد باشد.

 

 

 

 

مقالات مرتبط

 

آوايي از ستيغ كوه تا بلنداي هنر معماري

 

ایجاد بستری مناسب برای ترور رسانه ایی

 

 

معماری و شهرسازی مناطق کویری و حاشیه ی کویر در ایران (کرمان)

 

درباره شرکت آمود افراز

 

تاثير فرهنگ بر معماري

تئـوری گشتـالت Gestalt psychology

” جهل ” عامل اصلی تخریب آثار تاریخی

 1

طراحی محیطی در معماری

 

 

معماری و شهرسازی مناطق کویری و حاشیه ی کویر در ایران (کرمان)

 

 

 

آوايي از ستيغ كوه تا بلنداي هنر معماري

 

ایجاد بستری مناسب برای ترور رسانه ایی

 

 

سرپرست کیست و سرپرستی چیست؟

سرپرستی ازجمله پست‌های حائز اهمیت در هر سازمان (تولیدی / خدماتی) است. سرپرست یا سوپروایزر (supervisor) فردی است که زیر نظر مدیر میانی بوده و چند کارمند یا کارگر به‌صورت مستقیم زیر نظر او به فعالیت مشغول‌اند.

درواقع سرپرستان وظیفه اجرای سیاست‌های تعیین‌شده توسط مدیران ارشد و میانی را توسط افراد تحت نظر و سرپرستی خود بر عهده دارند.

جایگاه سرپرستان در سلسله مراتب سازمانی

 

دیکشنری آنلاین کمبریج، سرپرستی را اینگونه تعریف می‌کند:

نظارت بر یک شخص یا یک فعالیت برای اطمینان از اینکه همه چیز بصورت صحیح و امن انجام شود.

 

هرچند شرح وظایف سرپرست با توجه به نوع شغل مربوطه متفاوت است (مثلا شرح وظایف سرپرست کارگاه تولیدی، سرپرست فروش یا سرپرست یک بخش خدماتی)، در ادامه به بخشی از وظایف و نقش‌های سرپرست و شغل سرپرستی اشاره می‌کنیم:

 

ازجمله نقش‌ها و وظایف سرپرستان می‌توان به این موارد اشاره کرد:

  • هدایت و هماهنگی فعالیت‌های کارکنان، مانند بازرسان، اپراتورها یا سازندگان
  • همکاری با سایر سرپرستان برای ایجاد هماهنگی فعالیت‌های درون یا بین واحدها
  • برنامه‌ریزی و زمان‌بندی اقدامات و توالی‌های تولید برای رسیدن به اهداف تولید
  • بازرسی مواد، محصولات یا تجهیزات برای تشخیص نقص یا خرابی
  • نظارت و پایش بر تجهیزات اندازه‌گیری، شمارشگرها و سایر شاخص‌ها برای اطمینان از انطباق آن‌ها با استانداردهای تولید
  • انجام آموزش کارکنان در خصوص تجهیزات، کار و ایمنی یا ارجاع دادن آموزش کارکنان به کارکنان باتجربه
  • تشریح مشخصات، طرح‌ها، دستور کار، و سیاست‌های شرکت برای کارگران
  • نگهداری سوابق مربوط به حضور و ساعات کار کارکنان
  • مطالعه و تجزیه‌وتحلیل نمودارها، دستور کار، برنامه‌های تولید و گزارش‌ها برای تعیین الزامات تولید و ارزیابی برآوردها و خروجی‌های فعلی تولید
  • صدور درخواست مواد موردنیاز، لوازم، قطعات و یا تعمیر تجهیزات
  • نگهداری داده‌های عملیاتی مانند زمان، تولید، و هزینه‌ها و فراهم کردن گزارش‌های مدیریتی درزمینه نتایج تولید
  • تعیین استانداردها، بودجه، اهداف تولید و نرخ‌ها بر اساس سیاست‌های شرکت، تجهیزات و دسترسی به نیروی کار و حجم کار
  • مشورت با مدیریت یا کارکنان برای حل مشکلات، درخواست‌ها و شکایات کارکنان
  • تنظیم ماشین‌آلات و تجهیزات
  • ارائه پیشنهاد یا اقدامات لازم برای ایجاد انگیزه در کارکنان و بهبود روش‌های تولید، عملکرد تجهیزات، کیفیت محصول یا کارایی
  • ارائه پیشنهاد در خصوص استخدام، ارزیابی‌ها یا ترفیع کارکنان
  • طراحی و توسعه محصولات جدید و فرایندهای تولید
  • اجرای مقررات ایمنی و بهداشت

 

یک سرپرست موفق باید دانش، مهارت و ویژگی‌های شخصیتی متناسب با شغل سرپرستی را دارا باشد. سرپرست علاوه بر گذراندن دوره‌های آموزشی مرتبط مانند دوره آموزشی اصول سرپرستی و مهارت‌های پیشرفته آن، با به‌کارگیری آموخته‌ها در عمل و کسب تجربه، شایستگی لازم برای تصدی مسئولیت سرپرستی را به دست می‌آورد.

در زیر به بعضی از حوزه‌های دانش، مهارت و ویژگی‌های مورد نیاز شغل سرپرستی اشاره می‌کنیم:

 

برخی از حوزه‌های دانش موردنیاز سرپرست:

  • شناخت اهداف و سیاست‌های سازمان
  • روش‌های اجرایی و دستورالعمل‌های تولید
  • فرآیند تولید
  • ماشین‌آلات و تجهیزات
  • مدیریت
  • منابع انسانی
  • مهندسی و فناوری

 

برخی از مهارت‌های موردنیاز سرپرست:

  • تیم‌سازی و مدیریت تیم
  • برنامه‌ریزی
  • سازماندهی
  • نظارت و کنترل
  • تفویض اختیار
  • ایجاد انگیزه در کارکنان
  • گوش کردن فعالانه
  • ارتباط موثر
  • تفکر منتقدانه
  • مدیریت بحران
  • مدیریت کارکنان
  • مدیریت تعارض
  • آموزش کارکنان
  • کوچینگ و مربیگری
  • مدیریت زمان
  • قضاوت و تصمیم‌گیری
  • حل مسئله
  • گزارش‌نویسی و ارائه گزارش
  • مذاکره
  • کنترل کیفیت

 

برخی از ویژگی‌ها و نگرش‌های موردنیاز شغل سرپرستی:

  • مسئولیت‌پذیری
  • قابل اعتماد بودن
  • حفظ حریم کارکنان
  • رفتار عادلانه
  • اعتماد به نفس

 

تفاوت سرپرستی با مدیریت:

با وجود شباهت‌های بین وظایف مدیر و سرپرست، می‌توان گفت تفاوت اصلی، در سطح اختیارات، مسئولیت‌ها، اهداف و البته حقوق دریافتی این دو پست سازمانی است.

 

خصوصیات و وظایف سرپرست کارگاه

چگونگی و نوع سرپرستی کارگاه بنا به وسعت کارگاه، متفاوت است. در یک کارگاه کوچک و متوسط فقط یک فرد با صلاحیت فنی مانند مهندس یا تکنسین با تجربه قادر به سرپرستی کارگاه خواهد بود. در صورتی که در یک کارگاه وسیع و بزرگ، سرپرستی کارگاه تقسیم می شود. سرپرستان جزء در واحد امور اجرایی مسئول برنامه ریزی و اجرای عملیات قسمت هایی از کارگاه خواهند بود. این مسئله به خصوص در کارگاه هایی که طرح از قسمت های متعدد و مجزا هم تشکیل شده، مصداق خواهد داشت. در این صورت فرد دیگری مسئولیت کارگاه را برعهده خواهد داشت و به عنوان سرپرست کلی کارگاه نصب می شود و سرپرستان جزء تحت نظر او انجام وظیفه خواهند نمود.

 

سرپرست-کارگاه

در هر صورت سرپرست کارگاه باید دارای خصوصیات و تجارب لازم و کارایی مورد نظر برای انجام وظایفش باشد. بعضی ویژگی های یک سرپرست کارگاه و وظایف او بیان خواهد شد. داشتن این خصوصیات و برشمردن وظایف متعدد دلیل نمی شود که همه ی کارها را خود سرپرست انجام دهد. بلکه همچنان که در نمودار سازمانی مشاهده می شود، او با تقسیم کار بین معاونین و قائم مقام خود، باید فرصت بیشتری برای برای بررسی دقیق تر مسائل و اهم آن ها داشته باشد.

خصوصیات یک سرپرست کارگاه

1-آشنایی به اسناد و مدارک پیمان: سرپرست کارگاه باید کلیه ی ضمایم پیمان را مطالعه نموده و بر آنها تسلط داشته باشد و تعهدات متقابل کارفرما و پیمانکار را بشناسد.

2- تسلط به پروژه: کلیه مشخصات پروژه و نقشه ها اعم از مقادیر عملیات، مشخصات فنی عمومی و خصوصی پروژه باید برای سرپرست کارگاه، روشن و واضح بوده و بر آنها تسلط کامل داشته باشد.

3-آشنایی با محیط: سرپرست کارگاه باید با محیط کارگاه و اطراف کارگاه خویش آشنایی کامل داشته و وضعیت منطقه را از نظر آب و هوا و موقعیت جغرافیایی بشناسد. از محل معادن، قرضه ها و امکانات، محل تهیه مصالح و لوازم، منابع نیروی انسانی، ماشین آلات و تجهیزات، نرخ ها و دستمزدها با اطلاع بوده و یا در اسرع وقت کسب اطلاعات نماید. او باید درباره ی راه های دسترسی به کارگاه، منطقه و کیفیت عبور و مرور در آن ها اطلاع به دست آورده و کلیه امکانات موجود در محل و آنهایی را که باید از خارج از محل تأمین نمود بشناسد.

4-داشتن تجربه و معلومات کافی و برخورداری از بینش علمی عملی قوی در رشته ای که در آن مسئولیت دارد.

5-آشنایی کامل، به تشکیلات کارفرما و دستگاه نظارت و سایر دستگاه های موثر در اجرای عملیات و شناخت طرز تفکر و انتظارات و توقعات آنان.

6-آشنایی با مقررات و قوانین به خصوص قوانین کار و بیمه های اجتماعی و مسائل ایمنی.

7-برخورداری از روحیه نکته سنجی توجه به راندمان کار واحدها و افاد تحت نظر، شناخت مسئولیت ها و توقع آنها در حدود اختیارات تفویض شده و اعمال تشویق و تنبیه در موارد لازم در حد ضرورت با اتحاد سیستم های موثر.

8-توجه به منافع پیمانکار در کنار منافع دستگاه اجرایی و عوامل انسانی شاغل در کارگاه.

9-قدرت تفکر و تصمیم گیری به هنگام بروز معضلات و برخورد صحیح با اشکالات.

وظایف مهم سرپرست کارگاه

 

به طور معمول شرح وظایف حدود اختیارات و مسئولیت های رئیس کارگاه، به صورت مدون و بطور رسمی، از جانب مدیرعامل شرکت پیمانکار یا معاونین او به وی ابلاغ می شود. بطور کلی نمونه ای از شرح وظایف بصورت زیر بیان شده است. ممکن است بنا به دلایلی تغییراتی در افزایش یا کاهش وظایف حاصل شود:

1-تسلط بر مشخصات کار و اسناد پیمان :

آنچه از ویژگی های سرپرست کارگاه است، تسلط بر کلیه مشخصات و جزییات فنی کار و نقشه ها و مقررات حاکم بر پیمان می باشد.

2-طرح ریزی

سرپرست کارگاه موظف به طرح ریزی و تفکیک کل طرح به اجزاء قابل اجراست، او باید کلیه ی فعالیت ها و حجم عملیات، مصالح، ماشین آلات ، عوامل انسانی و هزینه های مورد نیاز را مشخص کند.

3-برنامه ریزی

سرپرست کارگاه موظف به انتخاب بهترین روش اجرا برای انجام عملیات، تعیین تقدم و تأخر و مشخص کردن مدت انجام هر یک از عملیات می باشد.

4-برنامه زمان بندی

سرپرست کارگاه موظف به مطالعه زمان بندی ضمیمه اسناد پیمان و اصلاح آن است که طبق برنامه ریزی خویش باشد و برنامه ی زمابندی دقیقی که مورد تأیید دستگاه نظارت باشد تدوین کند.

توضیح: به طور معمول، برنامه زمانبندی ضمیمه پیشنهاد به صورت کلی بوده و چندان به جزییات نمی پردازد. بنابراین سرپرست کارگاه هنگام اجرای عملیات نیاز به واضح نمودن مسایل دارد. از روی برنامه زمان بندی دقیق است که حجم عملیات، مقدار مصالح، عوامل انسانی، ماشین آلات و تجهیزات مورد نیاز برای او روشن می شود. هنگامی که سرپرست کارگاه، برنامه زمان بندی دقیق تری که تهیه به تأیید دستگاه نظارت و کارفرما برسد می تواند عملیات را مطابق آن اجرا نماید. با توجه به برنامه زمانبندی در هر مقطع زمانی پیشرفت کار با برنامه قابل مقایسه بوده و دستگاه نظارت بر همین مبنا پیشرفت عملیات را کنترل می کند.

وظایف سرپرست کارگاه

 

5-سازماندهی تشکیلات کارگاه

سرپرست کارگاه موظف است عوامل انسانی کارگاه را، تحت سازماندهی منظم که نمودار آن را تهیه خواهد نمود، به خدمت گرفته و با هماهنگی و تقسیم کار به اجرای عملیات بپردازد.

6-تجهیز کارگاه

سرپرست کارگاه موظف است در ابتدای برنامه ریزی خویش، تجهیز کارگاه را منظور کرده و در فرصت مقرر در پیمان و در حدود تعیین شده به تجهیز کامل کارگاه پرداخته و این امر را به تأیید دستگاه نظارت برساند.

توضیح: به طور معمول باید فرصتی حدود یک ماه و گاهی کمتر یا بیشتر به تجهیز کارگاه اختصاص پیدا کند. حدود تجهیز کارگاه باید در اسناد پیمان مشخص شده باشد و سرپرست کارگاه در همان حد، کارگاه را تجهیز کند. ولی بعضی مواقع حدود تجهیز کارگاه را در اسناد پیمان مشخص نمی کنند. در این صورت لازم است کارگاه در حدی که دستگاه نظارت تعیین می کند، تجهیز شود.

7-برآورد مقادیر

سرپرست کارگاه موظف به برآورد مقادیر مصالح، ماشین آلات، عوامل انسانی مورد نیاز و تنظیم برنامه زمانی مقادیر خریدها در مقاطع زمانی مختلف می باشد.

8-ظرفیت و نوع ماشین آلات  

سرپرست کارگاه موظف است تعداد، نوع، ظرفیت و محل استقرار انواع ماشین آلات ثابت و دستگاه ها را از قبیل مرکز بتن، سنگ شکن و کارخانه ی آسفالت تعیین کند.

9-پیمانکاران جزء

انتخاب پیمانکاران جزء برای اجرای قسمت هایی که سرپرست کارگاه درست تشخیص دهد و تعیین صلاحیت آنان به سرپرست کارگاه واگذار می شود.

سخن آخر

سرپرست کارگاه ساختمانی با توجه به تمامی وظایف و مسئولیت‌هایی که در طول مدت زمان اجرای پروژه به او واگذار می‌شود، یکی از کلیدی‌ترین نیروهای اجرایی در هر پروژه ساختمانی به شمار می‌رود. سرپرست کارگاه ساختمانی مسئولیت مواردی همچون بودجه، مصالح و لوازم، ماشین آلات و ابزار و کنترل پروژه را بر عهده دارد. از این رو، به کارگیری یک سرپرست کارگاه ساختمانی متخصص و باتجربه یکی از مهم‌ترین نکاتی است که باید در تمامی پروژه‌های ساخت و ساز لحاظ شود.