تاریخ تکرار شد…
از توهم من و گستاخی او
تغییر فرم مرزهای جهان با دیپلماسی اتفاق میافتد و ما هر جمعه در توهم مرگ همه دعا میکنیم. “با کوبیدن مشت هایی در هوا ”
.
تاریخ را تکرار میکنیم…
از ترس ,جهل و فقر من, تا رویه ایی وهم انگیز از جهنمی که تو برای من به تصویر میکشی.
تا بمیرانی ام
که نمیرم من , از زخم هایی که بر پا دارم در مسیر #سبز_آزادی
و نمیترسم از مترسک های فرتوکی که الم کردی,بر چاه های نفت من
نه من جاهلم
نه تو متقی