حسين دهلوي

هنر پويا پيوسته در جست‌و‌جوي راه‌هاي تازه‌اي براي دست‌يابي به ابتكارات گونه‌گون است. همان‌گونه كه هر هنري در روند خود از شرايط زمان و مكان و اجتماع و ديگر عوامل تأثيرپذيراند، هنرها در رابطه با يكديگر نيز به طور مستقيم و يا غير مستقيم تأثير مي‌پذيرد، و بازتاب آن را از هر سو كه باشد در قلمرو خاص خود نشان مي‌دهند و بر ظرفيت و كارايي خود مي‌افزايند.

جست‌و‌جوي عوامل مشترك هنرها خود يكي از روش‌هايي است كه مي‌تواند اين تأثيرپذيراند را آگاهانه افزايش دهد و ابتكارات تازه‌اي را سبب شود. آنچه در زير به اختصار مي‌آيد از اين مقوله است. بررسي يكي از عوامل ناپيدا و ناشناختۀ بين دو هنر كهن (معماري و موسيقي)، از ديدگاهي خاص كه هنر واسطه‌اي (مانند شعر) در تكوين اين رابطه نقش اساسي داشته است.

سال‌ها قبل، بنا به وظيفه‌اي كه براي آموزش درس «تلفيق شعر و موسيقي» در هنرستان داشتم، موارد مختلفي از عوامل مشترك بين شعر و آواز مورد بررسي قرار گرفت. بي‌شك «ريتم» نخستين عامل مشتركي است كه در هر يك از هنرها مانند: شعر، موسيقي، باله، نقاشي، معماري و غيره حضور خود را آشكارا مي‌نماياند و در آن زمان نيز اين عامل مشترك براي هنرجويان مطرح شد و مورد بحث و تجزيه و تحليل قرار گرفت.

عامل اساسي ديگري كه اصول صحيح تلفيق شعر و موسيقي به كارگيري آن را طلب مي‌كند، رعايت تكيه‌ها و تأكيدهاي كلمات در نغمه‌هاست كه همگوني كامل را بين اين دو هنر (يعني شعر و موسيقي) به وجود مي‌آورد. بحث در اين مورد به صورت فني و گسترده از وظيفه و حوصلۀ اين مقال خارج است؛ ولي به اختصار بايد اشاره كنم كه رعايت ريتم و تكيۀ هجاهاي كلمات، خط‌ها و پستي و بلندي‌هايي را به وجود مي‌آورد كه مي‌تواند نمونه و الگوي صحيحي براي خلق موسيقي آوازي ـ براساس شعر و يا كلام انتخاب شده ـ باشد. بحث مورد نظر من درست از همين نكته آغاز مي‌شود.

در آن سال‌ها نمونه‌هايي از ويژگي‌هاي هر شعر را به صورت نموداري از خطوط دندانه‌اي در محدودۀ سه خط از حامل موسيقي ترسيم مي‌كردم تا نحوۀ يافتن ملودي‌هاي آوازي از طريق رعايت تكيه‌هاي كلمات، براي هنرجويان بهتر تفهيم شود. براي نمونه، مصراعي از شعر عطار بدين شكل منظور مي‌شود:

سپس با توجه به ريتم شعر، محدوده‌اي از موسيقي آوازي آن به گونه‌اي روشن‌تر بر روي حامل موسيقي منعكس مي‌گرديد:

اگر نمودار ملودي آوازي فوق را جدا از حامل موسيقي ترسيم كنيم، چنين شكلي به دست مي‌آيد:

در چنين فضاي فكري بود كه ستيغ كوه‌ها نظرم را جلب كرد و در اين چشم‌انداز مشاهده نمودم، همان پستي و بلندي كه در نمودار زير و بمي كلمات و در رابطۀ شعر و موسيقي به كار گرفته مي‌شد، اينك در ستيغ كوه‌ها ـ جايي كه بشر در آفرينش آن‌ها دستي ندارد ـ مي‌توان يافت. تصويري از كوه‌ها و قله‌ها و تبديل آن‌ها به خط و نيم‌خط به راستي مي‌تواند ما را به ذهنيتي از فضاي موسيقايي آن تصاوير رهنمون گردد و با اين زيربناي فكري، راهي براي آفرينش آثار موسيقايي در اين زمينه ارايه شود.

اگر نمودار فوق را بر روي خطوط حامل موسيقي منتقل كنيم، شكلي حاصل مي‌شود كه مي‌توان براساس آن، راهي براي يافتن خط موسيقايي آن تصوير به دست آورد.

بي‌شك هر يك از اين قلل، فراز و نشيبي جداگانه دارند كه خطوط موسيقايي آن‌ها مي‌توانند از جهات مختلف با يكديگر متفاوت باشند. به تصوير زير توجه كنيد كه با تصوير پيشين كاملاً متفاوت است.

نمودار تصوير بالا ما را به خط موسيقايي ديگري راهنمايي مي‌كند كه مطمئناً جدا از فضاي موسيقي تصوير پيشين است.

در راه بهره‌گيري از اين انديشه مي‌توان از تمهيدات مختلفي ياري گرفت، از جمله: خطي را به صورت تم و محور اصلي پذيرفت و آن را بنا به استعداد و ظرفيتي كه دارد به شيوه‌هاي گونه‌گون (به حالت اصلي، معكوس‌هاي مختلف و ده‌ها ابتكار ديگر كه جاي سخن‌اش در اين‌جا نيست) به كار برد و سپس از اجزاء و موتيف‌هاي قابل توجه آن براي گسترش موسيقي بهره گرفت و آفرينش اثر را براساس تم‌ها و موتيف‌هاي به دست آمده طرح‌ريزي كرد.

دماوند، قله‌اي كه بر سلسله كوه‌هاي البرز مي درخشد، خود داراي چنان اوج چشم‌گيري است كه اگر با روش ياد شده بر روي آن كار شود، ممكن است به درستي ما را به تصنيف اثر موسيقايي راهنمايي كند كه منعكس كنندۀ ژرفاي غرور و سربلندي است.

بي‌شك هر موسيقي‌دان آگاه ـ بنا به گستردگي‌هاي ويژه‌اي كه در ذات هر يك از هنرها وجود دارد ـ آزاد است تا در موارد مختلف نظرات، برداشت‌ها و احساس شخصي خود را به كار برد، از اين‌رو امكان تنوع آفرينش موسيقايي، حتي در مورد يك تصوير شناخته شده (مانند دماوند) نيز مي‌تواند زياد باشد و گونه‌گوني بسياري در اين راه تأمين گردد.

در اين چشم‌انداز، بافت‌هاي مختلف هارموني و شيوه‌هاي گونه‌گون اركستراسيون نيز از ديگر تكنيك‌هاي آهنگ‌سازي است، مي‌تواند در ارايۀ تنومندي و ديگر ويژگي‌هاي دامنۀ قلل، نقشي اساسي را بر عهده داشته باشد. در اين راه نيز مي‌توان از ده‌ها تمهيد مختلف ديگر بهره گرفت كه جاي بحث آن در اين مقاله نيست و هر آهنگ‌سازي مي‌تواند بنا به ميل و سليقه و توانايي فني خود از اين فكر استفاده كند.

اينك كه تا حدودي آشنايي مقدماتي با اين نگرش فراهم آمد، بايد به اين مطلب اشاره كنم كه به كارگيري آن در سطوح ديگر، نكته‌اي بود كه در گذر زمان به آن دست يافتم و به مرور نتيجه گرفتم كه اين نظر را در مورد برخي از ساخته‌هاي دست بشر ـ يعني هنر معماري ـ نيز مي‌توان به كار برد. بدين ترتيب هنر معماري از طريق زير و بم كلمات و نيز از فراز و نشيب كوه‌ها به ذهن من راه يافت و از ديدگاه تازه‌اي رابطۀ اين دو هنر (يعني معماري و موسيقي) برايم مشهود گرديد كه با توجه به مجموعۀ حاضر كه براي ارايه و بررسي همين‌گونه نظرات فراهم آمده است، جاي سخن آن خواهد بود.

به همان‌گونه كه اشاره رفت، تركيبات صوتي از جهات مختلف، چه از نظر هارموني و چه از نظر سازبندي اركستر و غيره مي‌تواند بافت بيروني بنا را در حد يك هنر تجربي (مانند موسيقي) بيان كند.

بيان ديگري در شهر لندن (قصر وست‌مينستر) از ساختمان‌هاي قديمي است و از نظر هنر معماري داراي اعتبار و ارزش قابل ملاحظه‌اي است. تصوير اين بنا نيز از زوايه‌ايي گرفته شده كه تا حدودي براي منظور ياد شده قابل استفاده است.

از سال‌ها قبل، در اغلب شهرها، به ويژه شهرهاي پر جمعيت جهان، شيوه‌اي براي ساختمان‌هاي مسكوني، اداري و غيره به كار برده شده كه به سبب گسترش عمودي شهرها و اضافه شدن طبقات آپارتمان‌ها، هر يك از اين بلوك‌ها به شكل مكعب مستطيل در آمده و بدين ترتيب جايي براي بهره‌گيري از شيوه ياد شده را نخواهد داشت. ولي در پاره‌اي موارد حجمي از اين بلوك‌هاي كوتاه و بلند، مشروط بر آن كه تصوير از زاويۀ مناسبي گرفته شده باشد، ممكن است كاربردي در شيوۀ ارايه شده، داشته باشد. تصوير زير كه بخشي از نيويورك است تا حدودي نمونۀ مناسبي براي اين موضوع مي‌باشد.

 

نموداري از خط انتهايي بناهاي تصوير بالا، شكلي را ارايه خواهد داد كه اگر بر روي آن كار شود، ريتم‌ها و فواصلي از آن به دست خواهد آمد كه بي‌شك مي‌تواند دست‌مايه‌اي براي تصنيف اثر موسيقايي باشد:

لازم به يادآوري است، با اين كه عكس‌هاي بسيار از بناهاي مختلف ايران و ديگر كشورهاي جهان را با كمك دوستان در كتاب‌ها و آلبوم‌هاي گوناگون ديده‌ام، ولي بدين جهت كه كليۀ تصاوير به‌طور معمول از ديدگاه هنر عكاسي و فقط به منظور ارايه موضوع مورد نظر، عكس‌برداري شده و ارتباطي با نظر نگارنده ندارد، براي تهيۀ اين مقاله، تصاوير دل‌خواه را آن طوري كه لازم است (از زاويۀ مورد نظر) به دست نياوردم. با وجود اين، تصوير زير كه مربوط به يكي از مساجد بزرگ اصفهان است، نمونه‌اي گويا و مناسب براي مطلبي است كه در سطرهاي پيشين، دربارۀ تم و معكوس‌هاي آن اشاره رفت.

تقارن يكي از خصوصياتي است كه به‌طور معمول در هنر معماري جهان به ويژه در گذشته كاربرد فراواني داشته است. تصوير زير، معبدي است در تايلند كه نوعي تقارن را ارايه مي‌دهد.

چنانچه استفاده از اين‌گونه تصاوير به سبب قرينه قرار گرفتن برخي عوامل موسيقايي، از جمله ريتم، فاصله و غيره در حركات بالا رونده و پايين رونده، موجب يك‌نواختي شود، مي‌توان از تمهيدات ديگر موسيقايي بهره گرفت و يا از تصاويري كه از زواياي مناسب اين نگرش گرفته شده باشد، استفاده كرد.

در معماري جديد، بخش كوچكي به فضاهايي اختصاص يافته كه براي پوشش بيروني آن‌ها، به جاي مصالح ساختماني متداول، از الياف مصنوعي و يا مشابه آن استفاده مي‌كنند و با كمك كابل‌هاي مختلف آن‌ها را شكل مي‌دهند. خط انتهايي اين‌گونه فضاها به سبب داشتن انحناها و شكل‌هايي گونه‌گون هندسي تا حدود زيادي كاربرد لازم را در انطباق با نظر ارايه شده دارد. به ويژه كه در پاره‌اي موارد دو يا چند خط با جهت‌هاي متفاوت از آن‌ها نمودار است كه خود مي تواند نغمه‌هاي مختلفي را در شيوه‌ي موسيقي «پولي فونيك» ارايه دهد. تصويرهاي زير دو نمونه از اين‌گونه فضاهاست.

 

بايد يادآور شوم كه به طور كلي نظر ارايه شده در اين مقاله به سوي يافت موسيقي سنتي شهري چندان نظر ندارد، ولي در ابعاد سنتي چرا. براي نمونه: خانه‌اي در كوير كه انبوهي از پستي و بلندي شن‌هاي روان در محاصره‌اش دارند، با رنگي از صداهاي بم و گرفتة سازهاي زخمه‌اي بلوچستان و تركيبي از اركستر سازهاي مضرابي، خود مي‌تواند در شكل‌دهي آن فضاي روستايي با هم محروميت‌هايش، نقش موثري داشته باشد.

در مقابل بايد اشاره شود كه در پاره‌اي از موارد انواع شيوه‌هاي موسيقي مدرن و از جمله موسيقي الكترونيك و كامپيوتري نيز مي‌تواند براي اراية تصاوير گويايي از هنر معماري جديد، سهم قابل ملاحظه‌اي را به خود اختصاص دهد.

البته نبايد فراموش كرد كه تصوير هر بنايي را نمي‌توان با نظر ارايه شده انطباق داد، به ويژه كه اين راه، در آغاز است و هنوز قانونمندي خاص خود را نيافته است؛ ولي نبايد به تصور كاري نشده آن را ناشدني دانست. چه بسا در فرصت‌هاي آينده هنرمندان علاقه‌مند، از فراسوي اين سرزمين نيز از چنين ايده‌اي استقبال كنند و ابداعات جالبي را به عمل در آورند و يا احتمالاً امكاناتي فراهم شود و بتوان در كشور خودمان آن را به تجربه گرفت. البته بايد توجه داشت كه اين انديشه تا حد زيادي ظرفيت گستردگي دارد و در اغلب زمينه‌هاي ديگر نيز مي‌توان آن را تعميم داد.

در نماشا ما را دنبال کنید

توضیحات کامل در مورد پدیده مونسون

درج مقاله در سایت خبر فارسی

چاپ  مقاله در روزنامه مردم سالاری به تاریخ 1401.5.9 

نشر در سایت ویلگول

در آپارات  هم ما را دنبال کنید

 

 

شرحی بر” زبان تصویر” گئورگی کپس


 

ایجاد بستری مناسب برای ترور رسانه ایی

توجه به نیروی جوان کشوربرای عبور از بحران‌ها

آوايي از ستيغ كوه تا بلنداي هنر معماري

اتود میدان واقع در باقرشهر

دیجیتال مارکتینگ برای معماران و سازندگان، یک انتخاب یا یک الزام؟

 

5 نظر برای “آوايي از ستيغ كوه تا بلنداي هنر معماري

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.